-
خداحافظ ای...
پنجشنبه 17 مرداد 1392 16:08
طلوع فردا یعنی سلام و سلامی از جنس «السلام علیک...»ِ سیدالساجدین یعنی خداحافظ یعنی وداع... «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً» خداحافظ ای همراه من که ارزش تو بالا بود و اکنون که میروی، دلم را به درد میآوری. فراق تو برای من بسیار دردناک است.
-
نـعـلـت!
چهارشنبه 16 مرداد 1392 22:36
موقع لعنت کردن حواستان باشد: -اگر بیجا باشد، به خودتان برمیگردد! +اگر بجا باشد، خودتان جزو ملعونان نباشید! پ.ن: زبان به دعای خیر بگشاییم، تا به دعای شر.
-
میزمان!
چهارشنبه 16 مرداد 1392 07:36
میگویند ماه مهمانی خدا -نه مهمان خدا!- ولی استقبال و بدرقهاش برای رمضان است! بالاخره مهمان، ماییم یا او!؟
-
مهمان بامعرفت
چهارشنبه 16 مرداد 1392 06:42
بین اینهمه نق زدن از گرما و سختی روزهداری این پست ، عجیب دلنشین بود مخصوصا این جملهاش: «همانطور که به استقبال رمضان رفتیم، بدرقهاش هم بکنیم.»
-
روح گدا
شنبه 12 مرداد 1392 06:50
روح که فقیر باشد گدایی میکند ...اللهمّ سُدّ فقرنا بغِناک... (بخشی از دعای ماه مبارک رمضان)
-
غریبهترین قریب
شنبه 12 مرداد 1392 06:00
غریبهترین آدم همیشه آشناترین است که شناسهی گذشتهی استمراری را از افعال قلب و چشمهایش حذف کرده...
-
قلبهای دستنخورده
دوشنبه 7 مرداد 1392 16:31
هر سرد و سختی سنگ نیست گاهی یک تکه یخ است که قبل از ابزار سنگتراش گرمای دستِ او آن را از پای درمیآوَرَد...
-
شبی با ثقلین
شنبه 5 مرداد 1392 08:11
رسول خدا -صلی الله علیه و آله و سلم-: من در میان شما دو چیز گرانبها [ثقلین] میگذارم: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد. کاش تمام روز و شبهایمان «قدر» باشد و ما متوسل و متمسک به ثقلین باشیم زیر سایهی کتاب خدا و دست به دامان اهل بیت...
-
تجارت الکترونیک!
پنجشنبه 3 مرداد 1392 23:47
همه اینجا تاجـریم کالایمان فقط کمی متفاوت است: واژه، شـکـل، کاراکـتـر و کـلـیـک در قالب پُست، کامنت، چت، لایک، پلاس و...
-
تشنه و آب شور
چهارشنبه 2 مرداد 1392 07:40
آزادگی که نباشد آزادی بریز در حلقوم بشر سیراب نمیشود که هیچ بر عطش جانسوز و حرص و وَلَعش میافزاید! چند تکه نور
-
نو-بُحران!
شنبه 29 تیر 1392 09:31
روزگاری به آواز بلند میخواندیم: "آی نسیم سحری صبر کن... ما را با خود ببر از کوچهها" حالا، نه میشود در خانه به آواز بلند خواند نه میشود در کوچه به انتظار نشست مخصوصاً ساعت 9 شب! پ.ن: پس تکلیف من و نسیم سحری و آن همه آوازِ سَرنداده چه میشود!؟
-
یک مصر و هزاران فرعون!
جمعه 28 تیر 1392 10:37
خدا و پیغمبر و دین و قبله برای خیلی از ما آدمها «مـــــن»ِ خود ماست چنان که برای فرعون بود...
-
امتحانِ تمامسال
پنجشنبه 27 تیر 1392 05:28
تمام آن سالهای درس و مدرسه یا حتی همان روزها در مکتب تو کاش کمی هم مشقِ «فراموشی» میکردم تا در ایامِ آزمونِ عملیِ «نبودنت» شب و روزم را آشفتگی به هم ندوزد...
-
تفسیربهرأی
چهارشنبه 26 تیر 1392 17:55
آنان که تفسیر به خود میکنند سکوتم را فریادم را اشکم را و لبخندم را کدامین آیه از کتاب عظیم درونت را خواندهاند؟
-
مستی در نیمهشب
جمعه 21 تیر 1392 18:22
از کاسهی چشمانش مهتاب قطرهقطره ریزان چراغ گازی کوچه سَرَککشان گلهای آبی چارقد نازکنان لبها لرزان و زمزمهکنان: ...یا أنیس من لا أنیس له... و کسی همین نزدیکی لبیکگویان...
-
قرعهی کار به نامِ...
سهشنبه 18 تیر 1392 22:16
چند واژهی مُهرومومشده -جنگ، جبهه، شهادت و...- کولهباری از خاطرههای خاکی من و این قلم و یک دنیا ناتوانی و...
-
مجتبایش
سهشنبه 18 تیر 1392 12:46
آبـــــی رنگ بهشتی است آنسوی دنیای مجردی و حتی متأهلیات، رفیق... مــادرشدنت مبارک!
-
طلاق!
جمعه 14 تیر 1392 06:58
امتحانات خلاص جونم آزاد!
-
تیرِ تشنه!
یکشنبه 9 تیر 1392 21:19
«تیر»ِ تابستان درید مَشکهای عشایر آسمان را و به یغما بُرد دستان ترکخوردهی کویر آخرین قطرههایی را که ابرها از بهار به یادگار میبُردند...
-
آن جمعهی تابستانی!
یکشنبه 9 تیر 1392 21:09
شاید اشکی بود از چشمهای گردوغبارگرفتهی آسمان یا شاید آبی بر سروصورت چهرهی تفتیدهی کویر شاید هم یادی بود از خنکای خیس روزهای بهاری... باران آن روز جمعه آن جمعهی تابستانی!
-
نقطه سر «خود»ت!
چهارشنبه 5 تیر 1392 22:23
هر وقت به خودت اجازهی اشتباه کردن دادی به دیگران هم این اجازه را خواهی داد و هر قدر خودت را بابت اشتباهات، از درون خُرد کردی دیگران را بابت اشتباهاتشان خُرد خواهی کرد
-
آیینهخانه!
چهارشنبه 5 تیر 1392 22:00
آرام، بیهیجان، بیاسترس... وقتی میفهمی که واژگان، فریبندهاند؛ چون همانند آینههای محدب و مقعر عمل میکنند!
-
دلسوزتر از مادر
شنبه 18 خرداد 1392 21:30
خدا را شکر که آینده را میداند و بعضی خواستهها را عملی نمیکند وگرنه حقیقتا بدبخت میشدیم!
-
انتخابات، نه التهابات!
یکشنبه 5 خرداد 1392 22:20
«...انتخابات براى کشور مایه ى آبروست، مایه ى افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایه ى بى آبرویى براى کشور نشود؛ آنطورى که در سال 88 یک عده اى سعى کردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کنند، جنجال سیاسىِ طبیعىِ انتخابات را تبدیل کنند به یک فتنه.» منبع
-
اعتکاف
جمعه 3 خرداد 1392 14:10
سه روز... میهمانیِ خدا زندگی در خانهاش گفتگوی عاشقانه با او لحظهلحظه غرق در رحمتش و پیچیدن ندای «یا أنیسَ مَن لا أنیسَ لَه» در عالَم وجود...
-
پـِــ ـدر
جمعه 3 خرداد 1392 11:52
حرف «پ» در «پدر» از پاییدن است. پدر یعنی پاینده؛ کسی که میپاید؛ کسی که مراقب خانوادهاش است. منبع
-
بـَر پـا!
جمعه 3 خرداد 1392 11:48
تمامقد میایستم و احترام میکنم به پدر جسمانیام که سالهاست رنج غربت را بهخاطر خانوادهاش تحمل میکند و به تمام پدرهای معنویام -پدرم و استادانم- که برای تعلیم و تربیت من کوشیدند
-
عـبـدالـرّجـال!
سهشنبه 31 اردیبهشت 1392 00:12
بعضی افراد آنچنان از برخی رجال سیاسی حمایت میکنند و آنچنان سنگ آنها را به سینه میکوبند که کم مانده به آنها سجده کنند!
-
سیاه و سفید
جمعه 27 اردیبهشت 1392 16:22
نظریهای است که میگوید هر چیزی در این دنیا دو وجه دارد؛ خوب و بد از منظری حُسن و از منظر دیگر عیب و ایراد است!
-
وحدت درون
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 06:26
زمانی تلاش میکردم با خودم به وحدت برسم «یک»ی را انتخاب کنم بهعنوان «خود»م و همان را بدون لعاب و دستکاری و ادا بفرستم به ویترین ظاهرم؛ یک باطن، یک ظاهر