خاطرههایم خاکستر شد
وقتی به چشم دیدم
مسئولان دبیرستانم
مکان پیشدانشگاهیام
و کارکنان آنجا
همگی عوض شدهاند...
خیلی وقتها
فقط باید عاجزانه بگویی:
"خدایا... غلط کردم..."!
اینطوری کارت راه میافتد
تا یک ساعت توجیه ببافی برای خدا!
نوشته بود:
خدایا! هر چه دادی شُکر
هر چه هم ندادی شُکر!
از مجموعهی داستانهای کوتاه-زویا پیرزاد