۲۸مین سال! سلام!

عروس تابستان

با پیرهن سرخ دنباله‌دارش

از حجله‌ی شب کویر بیرون می‌آید

یک ماه مانده تا هفت‌سالگی جنگ کامل شود

خورشید، از قله‌ی تابستان آرام‌آرام پایین می‌آید

نیمی از حاجی‌ها بازگشته و باقی‌شان آهنگِ آمدن کرده‌اند...

بله...

در صدوپنجاه‌وپنجمین روز سال

و شصت‌ودومین روز تابستان

و سی‌ویکمین روز مرداد

من به‌دنیا آمدم.


پ.ن: بقیه هم مثل خودم‌اند. ۲۷ سالگی‌ام را باور ندارند! می‌گویند به دبیرستانی‌ها می‌خوری!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
مـیـنـای فــردوس چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 00:24

هر کی هستی و به هر چی می‌خوری رفیق خودمی!

دمت گرم و سرت خوش باد!

هر چی آرزوی خوبه مال تو...

تولدت هم دوباره و پساپس مبارک.

در پناه خدا.

دقیـــــــــــــقا!

بسی سپاس، مِهربانو! :-*

خدا پناهت!

فکوری چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 01:29 http://ramaq.blogfa.com

یه روزی هم می نویسید: بقیه هم مثل خودم صد و بیست سالگی ام را باور ندارند!

یکی می‌گفت: من 40 سال بسّمه!

حالا من نمی‌گم 40، ولی توی دورانی که می‌رسم به 120، باور کنید می‌برندم موزه!!!

راستی! 29سالگی‌تون مبارک!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد