ای مهربان‌تر از مادر...

به‌ش گفته بودم:

«مگر نگفتی از مادر مهربان‌تری؟

پس چرا امیدم دادی و ناامیدم کردی؟»

چیزی نگفته بود، اما...

امروز از زبان دیگری مژدگانی‌ام داد!


پ.ن: خدایا! توکل بر تو.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد