فناکاری!

فداکاری،

          هم زمان دارد

           و هم مکان.

                            شک نکن!

موجودی به نام «زن»

ناشناخته همیشه مورد توجه است.

به‌مرور که شناخته می‌شود،

از آن شدت توجه هم کاسته می‌شود؛

تا جایی که دیگر نگاهش هم نمی‌کنند...

ناخدا

زندگی را بعضی‌ها ترک می‌کنند

زندگی بعضی‌ها را ترک می‌کند!


اولی باخدا

دومی...

مست

برای من

همین بس

که پس از رفتنت

عطشناک سَر بکشم

جرعه‌جرعه عطر تو را...

عید سیّدها

خانه تمیز و دسته‌گل

میوه و شیرینی

عیدی‌های نو

لباس سبز

...

عشق‌کُشی

جدایی به یک‌باره

عشق می‌سازد و افسانه!


خنجر بی‌اعتنایی

چند تا بهانه و ایراد

و یک دوره‌ی بلند زمانی

برای سَربُریدنش کافی است!

برزخ نه!

"یا باید مال من بشی

یا ازت متنفر بشم

تا تکلیفم با خودم معلوم بشه و بتونم برم..."


محمد/دالان بهشت/نازی صفوی