آنان که تفسیر به خود میکنند
سکوتم را
فریادم را
اشکم را
و لبخندم را
کدامین آیه از کتاب عظیم درونت را خواندهاند؟از کاسهی چشمانش
مهتاب قطرهقطره ریزان
چراغ گازی کوچه سَرَککشان
گلهای آبی چارقد نازکنان
لبها لرزان و زمزمهکنان:
...یا أنیس من لا أنیس له...
و کسی همین نزدیکی لبیکگویان...
چند واژهی مُهرومومشده
-جنگ، جبهه، شهادت و...-
کولهباری از خاطرههای خاکی
من و این قلم و یک دنیا ناتوانی و...
«تیر»ِ تابستان درید
مَشکهای عشایر آسمان را
و به یغما بُرد دستان ترکخوردهی کویر
آخرین قطرههایی را که ابرها از بهار به یادگار میبُردند...
شاید اشکی بود از چشمهای گردوغبارگرفتهی آسمان
یا شاید آبی بر سروصورت چهرهی تفتیدهی کویر
شاید هم یادی بود از خنکای خیس روزهای بهاری...
باران آن روز جمعه
آن جمعهی تابستانی!