«به اطلاع دانشجویان ثبتنامکننده در اردوی عتبات عالیات میرساند با توجه به حد نصاب نرسیدن شرکتکنندگان، اردوی عتبات لغو گردید.»
همین دیگه. چی بگم...
گذشته:
جسم در حضر
روح در سفر
حال:
جسم در حضر
روح در حضر
آینده:
جسم در سفر
روح در سفر
به امید خدا!
«انسانی با مواهب ذهنی برتر و استثنایی، که به شغلی صرفاً مفید وادار شود، مانند جامی است که با زیباترین نقشها مزیّن شده و سپس بهعنوان گلدان آشپزخانه بهکار رود!»
آرتور شوپنهاور
محترم!
لطفا این تفکرات را از پسزمینهی ذهن
و این ژست کپیبرداریشده را از پیشزمینهی شخصیتت بردار!
بگذار چشمهایت تکرنگ نبینند!
از این دشت سرخ و بنفش
با مزارع ابری و سفید
خوشههای یخ درو میکنند
و بیهیچ بستهبندی میفرستند زمین!
دلی که خالص بود
راهی که مشتاقانه باز شد
و پاهایی که با خاک دو بینالحرمین متبرک شد؛
از پدر تا دو پسرش... و از برادر تا برادر...
پ.ن: شکر خدا، حضرت پدر از پیادهروی نجف تا کربلا به سلامت بازگشتند. :)
یک غروب سرد و رنگپریدهی پاییزی؛
معجونی کُشنده برای تبدیل یک شهر زیبا به گورستان!
***
شهرتکانی از هرچه رنگ، برای رسیدن یک شب آرام پاییزی
و سوز سرمایی تا بهانهای شود برای قاپیدن گرمای دستهایت!