آخر شب... ورودی کربلا...
تیرهایی که به حرم سقا ختم میشوند
آقایی که از سهکیلومتری آغوش به رویمان باز کرده
دلی بیطاقت و بغضی که راه نفست را بند آورده
اشکهای بیخجالت و نالههای گرهخوردهی «السلام علیک یا...»