داستانِ یک باران

حبه ابری در گلوی آسمان ماند

آسمان به سرفه افتاد و کبود شد

جرعه‌جرعه آبش دادند راه گلویش باز شود

قطره‌قطره باران شد و بر دامن زمین بارید...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد