خاطرههایم خاکستر شد
وقتی به چشم دیدم
مسئولان دبیرستانم
مکان پیشدانشگاهیام
و کارکنان آنجا
همگی عوض شدهاند...
خاطرههای من خودشونو زدن به اون راه، وقتی دیدم بالای در دبیرستانمون نوشته «دبستان پسرانهی ...»!یعنی تا حالا اینجوری بهم توهین نشده بود!! حداقل دخترونهش میکردن! یه جو شخصیت قائل نیستن برای خودشون این مسئولین!
عه! چه تفاهمی! بالای پیشدانشگاهی ما هم نوشته بود «دبستان پسرانهی...»!!!خیــــــــلی! اون عکسهای روی در و دیوارش بدتر بود! نه به اون سنگینی و متانت پیشدانشگاهی، نه به این... آرام باش عزیزم! بعضی از مسئولان ما در حوزهی مسئولیت خودشون توبیخ بشن، باید سر بذارن به قبرستون! دیگه به اینجاها نمیرسه!!! پ.ن: اون "خاطرههای من خودشونو زدن به اون راه" خیلی قشنگ و دلچسب بود.
خاطرههای من خودشونو زدن به اون راه، وقتی دیدم بالای در دبیرستانمون نوشته «دبستان پسرانهی ...»!
یعنی تا حالا اینجوری بهم توهین نشده بود!! حداقل دخترونهش میکردن! یه جو شخصیت قائل نیستن برای خودشون این مسئولین!
عه! چه تفاهمی! بالای پیشدانشگاهی ما هم نوشته بود «دبستان پسرانهی...»!!!

خیــــــــلی! اون عکسهای روی در و دیوارش بدتر بود! نه به اون سنگینی و متانت پیشدانشگاهی، نه به این...
آرام باش عزیزم! بعضی از مسئولان ما در حوزهی مسئولیت خودشون توبیخ بشن، باید سر بذارن به قبرستون! دیگه به اینجاها نمیرسه!!!
پ.ن: اون "خاطرههای من خودشونو زدن به اون راه" خیلی قشنگ و دلچسب بود.