واژگانم خجالتیاند
یا شاید هم درسناخوانده!
در مقابل آنچه بر زبان تو میآید
من هرگز تقلید نکردهام
عاشقی را از رمانها و قصهها
و بوسیدن را از لابهلای عکسها و فیلمها
و حرف زدن را از...
من سکوت را مشق کردهام
و بارها روزگار، امتحانش را از من گرفته
و هر بار از من نمرهی بالاتری طلب کرده است
کاش بیایی تا ثابت کنم
که چشمانم نقّال خوبیست
و دستانم چیزهایی از جادوی آرامش میداند
و شانههایم زبان اشک را بهخوبی یاد گرفته است...
تو
فقط
بیا...